شما در انجمن های ما ثبت نام نکرده اید یا هنوز وارد نشده اید . در صورتی که عضو نیستید همین حالا ثبت نام کنید. | ![]() |
![]() |
![]() |
#1 |
مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان
![]() تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: ماه
نوشته ها: 17,016
Thanks: 31,941 Thanked 50,449 Times in 14,794 Posts |
![]() بدترین و بهترین اعضاء از نگاه لقمان لقمان حکیم در آغاز کار غلامی مملوک بود، خواجه ای توانگر و نیک سرشت داشت اما در عین توانگری از عجز و ضعف شخصیت مبرا نبود، در برابر اندک ناراحتی شکایت می کرد و ناله می نمود، لقمان از این برنامه رنجیده خاطر بود ولی از اظهار این معنی پرهیز می نمود، زیرا می ترسید اگر با او در این برنامه به صراحت گفتگو کند عاطفه خودخواهیش جریحه دار گردد از این رو روزگاری منتظر فرصت بود تا خواجه را از این گله و شکایت بازدارد، تا روزی یکی از دوستان خواجه خربزه ای به رسم هدیه برای او فرستاد. خواجه که از مشاهده فضائل لقمان سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، آن میوه را از خود دریغ داشت، تا به لقمان ایثار کند، کاردی طلبید و با دست خود آن را برید و قطعه قطعه به لقمان داد و او را وادار به تناول کرد. لقمان قطعات خربزه را گرفت و با گشاده روئی خورد تا یک قطعه بیش نمانده بود که خواجه آن را به دهان گذاشت و از تلخی آن روی درهم کشید آنگاه با تعجب از لقمان سؤال کرد چگونه خربزه ای تلخ را این چنین با گشاده روئی تناول کردی و سخنی به میان نیاوردی؟ لقمان که از ناسپاسی خواجه در برابر حق و هم چنین از ضعف و از زبونی او ناراضی بود، دید فرصتی مناسب برای آگاه کردن او رسیده از این رو با احتیاط آغاز سخن کرد، و گفت: حاجت به بیان نیست، که من ناگواری و تلخی این میوه را احساس می کردم و از خوردن آن رنج فراوان می بردم ولی سالها می گذرد که من از دست تو لقمه های شیرین و گوارا گرفته ام و از نعمتهای تو متنعمم ، اکنون چگونه روا بود که چون لقمه تلخی از دست تو بستانم شکوه و گله آغاز کنم و از احساس تلخی آن سخنی به زبان آورم؟ خواجه از شنیدن سخن لقمان به ضعف روح خود توجه کرد، و در برابر آن قدرت روانی به زانو درآمد و از آن روز در اصلاح نفس و تهذیب روح همت گماشت تا خود را در برابر شدائد به زیور صبر بیاراید. لقمان بزرگوار از بیهوده گوئی خواجه سخت ناراحت بود و مترصد فرصت که خواجه را بیدار کند، روزی مهمان عالیقدری بر خواجه وارد شد لقمان را گفت تا گوسپندی ذبح کند و از بهترین اعضاء او غذائی مطبوع بیاورد. لقمان از دل و زبان گوسپند غذائی تهیه کرد و بر خوان گذاشت روز دیگر خواجه گفت گوسپندی ذبح کن و از بدترین اعضایش غذائی بساز این بار نیز غذائی از دل و زبان آماده ساخت . خواجه از کار لقمان دچار حیرت شد، پرسید چگونه می شود که دو عضو هم بهترین و هم بدترین اعضاء باشد؟ لقمان گفت: ای خواجه دل و زبان مؤثرترین اعضاء در سعادت و شقاوتند چنانکه اگر دل را منبع فیض و نور گردانند، و زبان را در راه نشر حکمت و بسط معرفت و اصلاح بین مردم و رفع خصومات به جنبش آورند، بهترین اعضاء باشند، ولی هر گاه دل به ظلمت بداندیشی فرورود و کانون کینه و عناد گردد، و زبان به غیبت و فتنه انگیزی آلوده گردد از بدترین اعضاء خواهند بود. خواجه از این داستان پند گرفت و از آن پس درصدد اصلاح خویش برآمد . (۲) پی نوشت ها: ۱- لقمان حکیم- حسین انصاریان- انتشارات المهدی – ۱۳۶۲ |
![]() |
![]() |
لینک ها | |
![]() |
آموزش قرار دادن مطلب ، نظر و فعاليت در نورآسمان
لیست کامل لینک های جالب و مفید لینکدانی نورآسمان
برچسب ها |
لقمان حکیم |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | جستجو در موضوع |
نحوه نمایش | |
|
|
![]() |
||||
موضوع | نویسنده موضوع | انجمن | پاسخ ها | آخرين نوشته |
جواز نگاه به نامحرم!!! | محبّ الزهراء | اخلاق | 3 | 05-03-2013 17:05 |
بهترین دعا برای ثروتمند شدن از نگاه یک مرجع تقلید | monji_2008 | ادعیه و زیارات | 1 | 01-05-2011 20:42 |
«جرم» سیمرغ بهترین فیلم جشنواره بیست و نهم را به پرواز درآورد... | Redemption | اخبار مرتبط با فیلم ، صوت و محتوای صدا سیما | 2 | 18-02-2011 20:32 |
احکام خانواده | vorojax | خانواده | 6 | 15-01-2011 12:12 |
رساله احكام بانوان مطابق با فتاواى حضرت آية اللّه العظمى بهجت | پولدار | مباحث مرتبط با حجاب ، عفاف و امور بانوان | 8 | 13-01-2011 16:53 |
مسئولیت مطالب و نظرات مندرج در سایت بر عهده شخص ارسال کننده بوده و سایت نورآسمان هیچ گونه مسئولیتی در قبال موضوعات مطرح شده ندارد.
در صورت تمایل با رایانامه سایت به ادرس nooreaseman@chmail.ir تماس حاصل کنید.