شما در انجمن های ما ثبت نام نکرده اید یا هنوز وارد نشده اید . در صورتی که عضو نیستید همین حالا ثبت نام کنید. | ![]() |
![]() |
|
متفرقه محلي براي بحث هايي كه بخش خاصي برايشان راه اندازي نشده است. |
![]() |
|
LinkBack | ابزارهای موضوع | جستجو در موضوع | نحوه نمایش |
![]() |
#1 |
مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی
![]() تاریخ عضویت: May 2013
محل سکونت: خـراب آبـاد
نوشته ها: 8,643
Thanks: 18,365 Thanked 20,428 Times in 7,459 Posts |
![]()
آن دعا چنان در روحیه ی او تأثیر گذاشته بود که حتی سعی می کرد ظاهر خود را نیز حفظ کند و معمولاً ته ریشی نیز می گذاشت و وقتی خوب با بچه ها انس گرفته بود، می آمد پشت پنجره می ایستاد، هم دعا را گوش می کرد و هم به این بهانه که دارد نگهبانی می دهد، نمی گذاشت که سربازهای دیگری مزاحم بچه ها شوند.
جنایت، رذالت و کینه ورزی، از خصوصیات روحی نظامی های بعثی بود؛ اما من به نوبه ی خود نمی توانم این حکم را به همه سرایت بدهم. بودند افرادی که در کسوت نظامی گری بعثی ها انجام وظیفه می کردند، اما طینتی پاک داشتند که گاهی که فرصتی دست می داد و نسیم روحانی، غبار قلب های زنگ گرفته شان را می زدود، می دیدی که چیزی از پاک ترین انسان های مخلص خدا کم ندارند. یک بار که بچه های آسایشگاه ۱۲ داشتند دعای کمیل می خوانند، «سائر» که از یکی نگهبان های خشن و تند خوی عراقی بود، پشت پنجره می آید و تا بچه ها به خود می آیند، می فهمد که قضیه چه بوده است. بچه ها می خواستند حاشا کنند؛ اما او اصرار می کند که کارتان را ادامه بدهید، می خواهم ببینم دعا خواندن شما چگونه است. پس از آنکه قول می دهد به فرمانده ی اردوگاه چیزی نگوید، یکی از بچه ها شروع می کند به خواندن دعای کمیل. لحظه های اول با نگاه تمسخر، بچه ها را زیر نظر گرفته بوده، اما وقتی مدتی می گذرد، او هم نم نمک دلش نرم شده، کم کم همراه با بچه ها اشک اش سرازیر می شود. وقتی دعا تمام شده بود، از بچه ها سئوال می کند، دیگر چه روزهایی دعا می خوانید؟ بچه ها به این گمان که حتماً دارد فیلم بازی می کند و می خواهد افراد و برنامه ها را شناسایی کند، چیزی به او نمی گویند؛ اما خودش شب جمعه بعد می آید پشت پنجره و به بچه ها می گوید همان دعایی را که شب جمعه قبل خواندید، امشب نیز می خوانید؟ آن دعا چنان در روحیه ی او تأثیر گذاشته بود که حتی سعی می کرد ظاهر خود را نیز حفظ کند و معمولاً ته ریشی نیز می گذاشت و وقتی خوب با بچه ها انس گرفته بود، می آمد پشت پنجره می ایستاد، هم دعا را گوش می کرد و هم به این بهانه که دارد نگهبانی می دهد، نمی گذاشت که سربازهای دیگری مزاحم بچه ها شوند. این سائر که دعای کمیل او را زیر ورو کرده بود، کسی بود که با کمال افتخار به ما می گفت شغل پدر و مادر من در بغداد رقاصی است! راوی: آزاده ابراهیم ایجادی |
![]() |
![]() |
لینک ها | |
The Following 5 Users Say Thank You to منتقمُ الزهراء For This Useful Post: |
![]() |
آموزش قرار دادن مطلب ، نظر و فعاليت در نورآسمان
لیست کامل لینک های جالب و مفید لینکدانی نورآسمان
برچسب ها |
دعای کمیل |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | جستجو در موضوع |
نحوه نمایش | |
|
|
![]() |
||||
موضوع | نویسنده موضوع | انجمن | پاسخ ها | آخرين نوشته |
ویژه نامه ولادت حضرت علی (ع) و گرامیداشت روز پدر | خادم الزینب | روزشمار ایام | 80 | 20-04-2016 15:56 |
مادر 28 ساله ای با 8 فرزند + (عکس) | ام الحُسنَی | خانواده | 1 | 04-02-2014 11:32 |
رسالت زنان منتظر در عصر غیبت | hossein moradi | امام زمان عجل الله تعالی فرجه | 0 | 08-05-2013 08:33 |
حضرت پيامبر(ص) چند فرزند داشتند؟ | خادم الزینب | پیامبر اکرم(ص) | 0 | 19-04-2013 22:41 |
در انفجار بمب و تیراندازی در نروژ دست کم هفده نفر کشته شدند | mahdy2021 | خبر گوناگون | 0 | 23-07-2011 04:27 |
مسئولیت مطالب و نظرات مندرج در سایت بر عهده شخص ارسال کننده بوده و سایت نورآسمان هیچ گونه مسئولیتی در قبال موضوعات مطرح شده ندارد.
در صورت تمایل با رایانامه سایت به ادرس nooreaseman@chmail.ir تماس حاصل کنید.